محسن رضایی به شدت رنگش پریده بود و ... | ماجرای شکست کربلای ۴ و پیروزی کربلای ۵ به روایت وزیر سپاه
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۰۴۱۲۵
به گزارش همشهری آنلاین، محسن رفیق دوست در کتاب خاطرات خود میگوید: برخی معتقدند «عملیات کربلای ۴ از قبل لو رفته بود ولی هیچ مستندی ندارند». در کربلای ۴ همه نیروهای ما اسیر، مجروح یا شهید شدند. اسم کربلای ۴ ابتدا والفجر ۱۰ بود. نیروی زیاد و امکانات زیادی هم آورده بودیم. شبی که عملیات میخواست شروع شود ۷ تا ۱۰ نفر از وزیران، ۲۰ تا ۳۰ نفر نماینده مجلس و حدود ۱۵ تن از ائمه جمعه آمده بودند و در قرارگاه مرکزی ما که قرارگاه خاتم بود حضور داشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با دعای مفصلی، عملیات شروع شد. اتفاقا یکی از عملیاتهایی بود که من مجبور شدم نزدیک خط مقدم دشمن بروم. دشمن در مقابل ما یک سه راهی را در اختیار داشت که کاملا به تحرکات نیروهای ما مسلط بود. ما باید از سه جبهه از آب عبور میکردیم و به ام رصاص میرفتیم و آن طرف را میگرفتیم.
البته ما شاید فقط یک سوم از نیروهایمان را وارد جنگ کردیم و هر چه که وارد میشدند یا شهید میشدند یا اسیر یا مجروح؛ لذا عملیات را متوقف کردیم؛ یعنی شکست خوردیم.
من وضعیت نیروهایمان را از نزدیک دیدم و وقتی به قرارگاه برگشتم که قرارگاه بزرگی هم بود و وارد سنگر فرماندهی شدم دیدم حتی یک نفر از افرادی که برای پشتیبانی از رزمندگان اسلام از نظر روحیه به منطقه آمده بودند نیستند و سنگر فرماندهی خالی خالی است. پرسیدم فرمانده ها کجاهستند که گفتند آنها چند سنگر عقب تر هستند.
کشتند، کشتند، کشتندرفتم آنجا و پرده ای را که پتوی سربازی بود، عقب زدم و دیدم یک نقشه بود که آقای علی شمخانی کنار آن نقشه دراز کشیده بود. آقای محسن رضایی هم نشسته و به شدت رنگش پریده بود. آقای رحیم صفوی هم وسط این سنگر مرتب قدم میزد و آه میکشید. محمودزاده مسئول وقت دفتر سیاسی سپاه هم نشسته و هی میگفت: کشتند، کشتند، کشتند.
اصلا یک فضای یاس و مردهای در این سنگر حاکم بود. بیرون آمدم و بچههای لجستیک را خبر کردم وگفتم دنبال من بیایید و هر کاری من میکنم شما هم بکنید. یک دفعه این پتو را از در سنگر کندم. از همان جا چند تا پشتک تا وسط سنگر زدم. بعد بلند شدم گفتم که با من دم بدهید: «باید دوباره از نو بسازیم / بر قلب دشمن، محکم بتازیم»
همین جور دور این سنگر شروع به دم دادن کردم و بعد رسیدم به آقای رضایی و گفتم: آقای رضایی شما نشنیدید مولا فرمود «الحرب کروفر؟» خوب این فر آن بود. جنگ است، مهمانی که نیامده بودیم. چه بساطی است درست کردهاید؟ جمعش کنید. و فضای سنگر را عوض کردم.
تحمیل بیشترین تلفات به ارتش عراقفردایش آقای هاشمی رفسنجانی به مقر فرماندهی در اهواز آمد و ما هم به اهواز رفتیم و فرماندهان سپاه و ارتش همه بودند. ما در منطقه نیروی زیادی داشتیم که وارد جنگ نشده بودند. خیلی با زحمت اینها را جمع و سازماندهی کردیم.
آقای هاشمی رفسنجانی گفت: آقای رضایی میگویند «اگر ظرف ۱۵ روز، رفیق دوست ۳ هزار قایق لاور به من دهد عملیات بعدی را انجام میدهم».
من فکری کردم و گفتم: باشد میدهم. فقط الان یک هواپیمای فالکوم بیاید مرا به تهران ببرد. چون پانزده روز زمانی نیست.
تعدادی از سربازان کشته شده عراقی در عملیات کربلای۵ما در جنگ در دریا با سرعت قایقهای شناور که به وضوح آن را بزرگ میکردیم حضور داشتیم و همانها هم برای ناوهای آمریکایی و ترددهای آنها در خلیج فارس تهدید بود، چون قایقهای تندرو در دنیا مشهور شده بود و ما هم در ساخت آنها تبحر پیدا کرده بودیم، چه از نظر کمیت چه از نظر کیفیت. به طوری که ما سه هزار قایق را در فاصله زمانی ۱۵ روزه بین عملیات خیبر و بدر ساختیم و تحویل جبهه دادیم.
لذا ما تسلیحات درخواستی را تهیه و عملیاتی جدید را شروع کردیم و در آن عملیات شلمچه و همه آنجا را گرفتیم؛ یک عملیات موفق که کربلای ۵ بود را اجرا کردیم و عراقیها بالاترین تلفات را بعد از عملیات [آزادسازی] خرمشهر (عملیات بیت المقدس) در کربلای ۵ دادند.
کد خبر 724508 منبع: ایرنا برچسبها دفاع - سپاه پاسداران دفاع مقدس شهید محسن رضاییمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: دفاع سپاه پاسداران دفاع مقدس شهید محسن رضایی کربلای ۴
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۰۴۱۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت یک کارگردان از فیلمسازی در نوجوانی/ چیزی جز گوشی لازم نیست
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ستاد خبری جشنواره آسمون، اولین دورهمی آسمونیها در جشن ۱۰ سالگی فعالیت بادبوم ویژه فعالیتهای سینمایی نوجوانها در مجموعههای سینمایی و تلویزیونی، با حضور حمید امامی دبیر جشنواره و محمدرضا خردمندان کارگردان سینما و جمعی از هنرمندان در خانه هنرمندان برگزار شد.
ابتدا، سید حمید امامی مدیر بادبوم به آغاز فعالیت بادبوم در سال ۹۲ پرداخت و از خانوادههای بچههای عضو بادبوم قدردانی کرد و افزود: از تمام پدر و مادران بچههای عضو بادبوم برای اینکه این سالها با ما ساختند درحالی که بارها موقعیت بادبوم عوض شد، تشکر میکنیم.
دبیر جشنواره «آسمون» از آغاز یک جشنواره جدید خبر داد و اضافه کرد: امروز آغاز رسمی جشنواره «آسمون» است؛ این جشنواره ویژه تولید محتوا برای بچههای ۹ تا ۱۸ سال خواهد بود.
امامی با بیان اینکه موضوعات و جوایز و تمام جزییات جشنواره در asemoonfest.ir آمده است، تاکید کرد: سعی شد موضوعاتی انتخاب شود که کاملا مربوط با نسل ضد و دهه هشتاد و نودیها باشد چون میخواهیم ثابت کنیم نوجوانها میتوانند آینده خودشان را شکل بدهند.
برای فیلمسازی از خودتان شروع کنید
سپس، محمدرضا خردمندان کارگردان سینما در توصیههایی برای نوجوانانی که قصد دارند در عرصه فیلمسازی و بازیگری فعالیت کنند، گفت: من خودم در سینما کارم را با فیلم کوتاه و آثار ارزانقیمت شروع کردهام. کسانی که میخواهند کارگردانی و بازیگری را در آینده دنبال کنند، از خودشان و تجارب و خاطراتشان شروع کنند.
وی اضافه کرد: تمام آنچه که شما هستید و تجریه شخصی دارید و آن چیزهایی که هویت شماست برای شروع فیلمسازی به شما کمک خواهند کرد. یک فیلمساز و نویسنده اول چیزی که برای شروع نیاز دارد، ایده است. من در ابتدای راه یک توصیه دارم، به تجربیات شخصی خودتان رجوع کنید چون بهترین ایده فیلمسازی از خودتان و خاطرات شماست پس در خاطراتتان جستجو کنید که چه لحظاتی در زندگی دارید که شما را تحت تاثیر قرار داده و آن اتفاق را به خوبی میشناسید چوم همراه با رنج و حس غرور و ... است و نسبت به آن اطلاعات کامل دارید و همینها قابلیت ساخت یک فیلم کوتاه را به شما خواهد داد چراکه به ابعاد آن اشراف دارید.
وی به ذکر نمونههایی از تجارب مشترک بچهها پرداخت و عنوان کرد: درباره دوچرخه و شغل پدرتان و موضوعاتی که بهخوبی آن را میشناسید، فیلم بسازید. موضوعاتی که جزییات قابل لمسی از آنها در ذهن داشته باشید که همگی برآمده از تجربه شخصی شماست. همه فیلمسازان بزرگ اولین داستان و شعر و فیلم را از تجربه درونی و غنی شده خودشان ساختهاند. البته اینکه آیا این خاطرات بهتنهایی برای ساخت فیلم کافی است، باید بگویم خیر! بلکه باید به آنها واقعیت و تخیل اضافه کنیم تا فیلم به یک اثر هنری تبدیل شود.
کارگردان «بیست و یک روز بعد» تجاربی از فیلمسازی خود را با نوجوانها به اشتراک گذاشت و گفت: من وقتی نوجوان بودم در اوایل دهه ۷۰ یک همکلاسی داشتم که شرایط اقتصادی خوبی نداشت و همین موجب مشکلاتی میشد که مدیران مدرسه قصد داشتند او را اخراج کنند و این سوژه برای من محور یک داستان شد چون او را بهخوبی میشناختم. من این داستان را با چاشنی تخیل نوشتم و چاپ شد و اولین تجربه نویسندگی من رقم خورد و من فهمیدم میتوانم از خاطراتم داستان بنویسم. در ادامه من برای فیلمسازی از این روش استفاده کردم و فیلم «بیست و یک روز بعد» که قصه ای واقعی داشت را ساختم که درون مایه تخیل به آن آمیخته شد تا بتوانیم در فیلم حرفی داشته باشیم.
خردمندان خطاب به حاضران گفت: توصیه میکنم تجربیات و خاطرات خودتان را درباره موضوعات و دوستانی که بهشدت آنها را میشناسید، بنویسید این کار برای شما تولید داستان میکند. بهنظرم فیلم ساختن بهشدت ارزان و آسان شده و هیچ چیز جز گوشی موبایل برای فیلمسازی لازم نیست و این امکاناتی است که در دست همگی قرار دارد.
وی در پایان بیان کرد: بچههایی که میخواهند بازیگر شوند باید ده برابر یک نقش را در زندگی روزمره خودشان بازی کرده باشند و دهها قدم از یک تست بازیگری جلوتر باشند و یاد بگیرند که تقلید کنند و افعال دیگران را شبیهسازی کنند و برای نقشهای مختلف شناسنامه درست کنند. مدل راه رفتن، حرف زدن و فکر کردن زندگی افراد و مشاغلی مثل نجار، بنا و پزشک را مرور کنند تا آماده همکاری با یک فیلم باشند.
کد خبر 6090133 عطیه موذن